*روانکاوی پست مدرن چیست؟

ترفینینگ: مردم پیش از تاریخ تصور می کردند ارواح شیطانی که درون سر گیر افتاده اند، موجب رفتار نابهنجار انسان ها می شوند،و آزاد کردن این ارواح شیطانی باعث خواهد شد که فرد به حالت عادی برگردد (دمونولوژی) در دوران قرون وسطی، پزشکان معتقدبودند که نیروهای ماوراءطبیعی مانند جادوگران، شیاطین یا تسخیر روح؛ باعث اختلالات روانی می شوند. این پزشکان بر این باور بودندکه دعاو نیایش همراه با جن گیری موجب شفای گرفتاران و رهایی آنها از رنج می شود. بنابراین نوعی از درمان برای کمک به بیرون راندن ارواح شیطانی از بدن بیمار وجود داشت که با عنوان   (ترفینینگ ) شناخته می شد.

 ترفینینگ یا همان متهکاری روشی برای درمان صرع با باز کردن سوراخی در جمجمه از طریق سوراخ کردن یا برش بود. در آن دوران، اعتقاد بر این بود که هر روح شیطانی یا هوای شیطانی از طریق سوراخ کردن از بدن خارج می شود و بیمار را در آرامش قرار می دهد که استفاده از این روش از عصر حجر تا قرون وسطی ادامه داشت. یافتن جمجمه های سوراخ شده متعلق به دوران باستان گواهی برای اثبات این ادعاست. باستان شناسان در طول تاریخ، جمجمه های متعددی یافته اند که متعلق به ۵۰۰ هزار سال پیش بوده و در آنها قسمت هایی از سر، به منظور درمان بیماری، سوراخ یا بریده شده است. به ابزاری که برای این نوع سوراخ کردن استفاده می شد، ترفین یا ترفاین گفته شده و خود عملیات ترفینینگ یا ترفینیشن نام دارد . نکته جالب توجه آن است که بعد از اتمام مراحل ترفینینگ؛ اگر فرد زنده میماند، به معنای آن بود که بیماری او خوب شده و فرد درمان شده است.

*قرون وسطی

به طور کلی می توان گفت؛ دو نوع روان درمانی در قرون وسطی وجود داشته که بسیار پر کاربرد بوده است:

۱ـ درمان جن زدگی: در یونان قدیم علت رفتار نابهنجار و آشفته بیماران روانی را نیروهای ماوراءطبیعی و جادویی مانند دیو، ارواح خبیث و موجودات شیطانی میدانستند. نظریه های اولیه درباره اختالل های روانی حاکی از آن بود که دیو، جن، شیطان، ارواح شرور یا روح حیواناتی نظیر گرگ، فرد را تسخیر کرده و رفتار او را کنترل می کنند. واژه "دیوانه" به معنای"دیوگونه" و "مجنون" به معنای "جن زده" هم بر اساس همین باور شکل گرفته است. بر اساس این عقیده، برای درمان بیماری های روانی تالش می شد با روش هایی مثل شلاق زدن، شکنجه کردن و توسل به سحر و جادو و جن گیری، ارواح شیطانی و خبیث از بدن فرد بیمار بیرون رانده شود. همچنین برای درمان، سر فرد جن زده را وارد کوره یا اجاق می کردند و اعتقاد داشتند که شیاطین و ارواح از بدن فرد بیمار، خارج می شوند.

2- حجامت: حجامت یکی دیگر از روشهای درمانی است که خون را از بدن فرد خارج می کند و تاریخچه آن به دوران باستان بازمی گردد.

*دوران مدرنیته

با آغاز عصر مدرنیته؛ تغییرات بسیار چشمگیری در مسیر رویکردهای روان درمانی رقم خورد که مهم ترین آن ظهور و پیدایش مکتب روانکاوی بود. روانکاوی، هم در نظریه و هم از نظر روش درمانی، در اواخر قرن نوزدهم توسعه یافت. نظریه مربوط به روانکاوی بارها مورد انتقاد و اصلاح قرار گرفته است، ولی هم چنان به عنوان یکی از مؤثرترین و مهم ترین رهیافت های موجود در زمینه روانشناسی مطرح می باشد. بررسی های صورت گرفته به منظور پیدا کردن ریشه ها و تاریخچه روانکاوی، نشان دهنده آن است که این مکتب توسط زیگموند فروید نورولوژیست اتریشی پایه گذاری شده است. مکتب روانکاوی تالشی برای توضیح و تفسیر عملکردهای روانی عادی و غیرعادی است. فروید بر این باور بود که رفتار انسان ها از طریق محرک ها و غریزه های زیستی تحریک می شوند. او توانست به این شناخت دست یابد که چگونه بعضی از مکانیزم های پسیکولوژیک به واپسرانی خاطرات و افکاری می پردازند که باعث استرس و ناراحتی فرد می شوند و به این ترتیب به دفاع از وی درافزایش عملکرد مقابل اضطراب و افسردگی کمک می کنند. مهم ترین هدفِ درمان به روش روانکاوی؛ قرار دادن موارد ناخودآگاه در بخش خودآگاه  می باشد که این امر به فرد کمک میکند تا تحت کنترل محرک ها و یا تقاضاهای مربوط به وجدان یاشخصیت اخلاقی  قرار بگیرند.در دوران مدرنیته؛ پس ازمکتب روانکاوی، مکاتب دیگری نیز ظهور پیدا کردند که ازجمله آنها میتوان به پدیدارشناسی،رفتاردرمانی، شناخت درمانی و... اشاره کرد. با گذشت زمان، از دل مکاتب مذکور رویکردهای متنوع و متفاوتی به وجود آمدند که هرکدام از آنها مزایا و معایب خاص خود را به همراه دارند.

*روانکاوی پست مدرن

روانکاوی پست مدرن؛ روش درمانی نوینی است که از تمام مزایا و نقاط قوت مکاتب و رویکردهای پیشین بهره برده و بر این باور است که همه مشکلات انسان؛ قطعاً به دلیل و ریشه هایی در گذشته فرد برمی گردد. این رویکرد، با استفاده از راهبردها و تکنیک هایی که در اختیار دارد به سرعت سعی در ریشه یابی و حذف مشکلات افراد می نماید. در فرآیند درمان، تلاش برای کشف احساسات و نگرش فرد، به درون نگری و خودآگاهی منجر میشود. این خودشناسی و پذیرش خود، در نهایت به انتخاب های مثبت و حل مشکلات منتهی می گردد. این مکتب قادر است هم به صورت حضوری و هم به صورت غیرحضوری (از طریق تلفن و یا تماس تصویری)، اقدام به ریشه یابی و سپس حذف مشکلات افراد نماید. روش کار به این صورت است که درمانگر؛ موقعیت رنج آور فرد را به مثابه دروازه هایی برای رسیدن به ریشه اصلی رنج و مشکل در نظر گرفته و با کمک آن به سراغ ریشه یا ریشه هایی می رود که باعث شده آن شخص در موقعیتی جدید، مجدداً در حال تجربه رنج باشد؛ به عنوان نمونه می توان به فردی اشاره کرد که با شنیدن یک خبر بد، درگیر حملات پانیک می شود. مکتب پست مدرن بر این باور است که پانیک شدن فرد مذکور به دلیل ریشه هایی است که در گذشته زندگی او شکل گرفته است. بنابراین درمانگر رویکرد پست مدرن؛ با قرار دادن فرد در همان موقعیت و با تجسم رخداد پیش آمده به صورت تصویر ذهنی، به ریشه ها دسترسی پیدا کرده و آنها را از بین می برد. از منظر روانکاوی پست مدرن؛ این رویکرد می تواند برای طیف وسیعی از مشکلات روانی و هیجانی مؤثر باشد. در پایان ذکر این نکته ضروری است که با استفاده از این رویکرد، هیچ نوع اختلالی وجود ندارد که قابل درمان نباشد، به عنوان مثال می توان گفت؛ رویکرد پست مدرن برای درمان انواع اختلالات خوردن، افسردگی، اضطراب، سینوزیت، معده درد، شب ادراری، نفس تنگی، انواع آلرژی، انواع فوبیا، میگرن، دردهای عصبی، مشکلات مربوط به حافظه و... قابل استفاده می باشد. موارد بیان شده، ازجمله مشکلاتی هستند که در درمان به شیوه روانکاوی پست مدرن، در کوتاه ترین و کمترین زمان برطرف خواهند شد.